جدول جو
جدول جو

معنی مره در - جستجوی لغت در جدول جو

مره در
(مَ)
دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج در 18هزارگزی جنوب غربی دیواندره و 2 هزارگزی قلعه گاه، در منطقۀ کوهستانی سردسیر واقع و دارای 102 تن سکنه است. آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون، عسل، لبنیات، حبوبات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رمه دار
تصویر رمه دار
گله دار، صاحب رمه
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی تیر یا شمشیر تیز که زره را بدراند و از آن بگذرد و به بدن برسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرغ دل
تصویر مرغ دل
جبان، ترسو، خائف، نازک دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اره گر
تصویر اره گر
کسی که اره می سازد، اره ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زره ور
تصویر زره ور
دارای زره، زره دار، زره پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زره دار
تصویر زره دار
دارای زره، زره پوش، زره پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرده دل
تصویر مرده دل
دل مرده، افسرده، بی حال، ملول، برای مثال طبیب راه نشین درد عشق نشناسد / برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی (حافظ - ۹۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زره گر
تصویر زره گر
زره ساز، زره باف، کسی که زره می سازد
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ رَ دُ)
دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. واقع در 32هزارگزی شمال خاوری رفسنجان. و 20هزارگزی شمال راه شوسۀ رفسنجان به کرمان، با 1100 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. بنای زیارتگاه بی بی صفیه و شاهزاده عبدالله از نواده های موسی بن جعفر (ع) از آثار تاریخی آن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
قره دره، دهی جزءدهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در42 هزارگزی شمال ضیأآباد و 2 هزارگزی راه عمومی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از رود خانه یوزش باش چائی و محصول آن غلات و عدس دیمی و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان ریسمان بافی و جوال بافی است. این ده کنار راه شوسۀ قزوین به رشت واقع است. ساکنین از طایفۀ غیاثوند هستند و تغییر مکان نمیکنند. آثار قلعۀ خرابه ای به نام قزقلعه در مجاور آبادی روی کوه دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
یکی از دههای فخر عمادالدین در استرآباد. (مازندران و استراباد رابینو ص 170)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
آنچه دارای مزه است، غذایی که دارای طعم خوش مزه است لذیذ
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دارای مهر است، کسی که در در بارهای قدیم سمت مهرداری داشته (صفویه)، توضیح در عهد صفویان مهردار یا وزیر مهر همیشه در مجلس شاه نزدیک وی می نشسته است. مهر داران شاه سه تن بوده اند: یکی مقرب الخالقان مهر دار مهر همایون یا وزیر مهر دیگری مهر دار مهر شرف نفاذ و این دو هر یک قسمتی از نامه ها و فرمانهای شاهی را مهر میکرده و برخی از احکام را نیز بهر دو مهر میرسانیده اند. سومی مهر دار قشون که فقط احکام مربوط بسرداران و سپاهیان و مسایل جنگی را مهر میکرد: (او را مهر دار کرد که همه وقت در پیش نظر نشسته بشرف مکالمه و همزانی مشرف باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه دارای مهره است ذی فقار. یا مهره داران. نام عام کلیه جانوران استخواندار جانورانی که دارای استخوان میباشد و بالمال صاحب تیره پشت (ستون فقرات) هستند استخوانداران ذی فقاران ذوفقاران
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که مشک و خیک آبرا پاره و سوراخ کند. توضیح با مراجعه بماخذی که در دسترس بود هویت این جانور را نشناختیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغ دار
تصویر مرغ دار
آنکه مرغ نگاهداری کند کسی که بتربیت مرغان پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده دل
تصویر مرده دل
افسرده خاطر، سرددل، ملول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا در
تصویر فرا در
چوبی که در پس در خانه اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره گر
تصویر سره گر
ناقد، صراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زره بر
تصویر زره بر
تیر یا شمشیر تیز که زره را بدراند و ببدن برسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زره دار
تصویر زره دار
دارای زره زره پوش کشتی زره دار
فرهنگ لغت هوشیار
ترسنده خایف، ضعیف النفس نازک دل: فرمود که ای خلیل، چون مرغ دلی پیوسته پران وبیقراری مطلوب ترا هم در مرغان ظاهر کنیم، خایف از خدا: در کنف فقر بین سوختگان خام پوش بر شجر لانگر مرغ دلان خوش نوا. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
Flavored
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
con sabor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
dibumbui
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
स्वादिष्ट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatizzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatyzowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
gearomatiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
ароматизований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
приправленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
saborizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
tatlandırılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی